برای اولین بار

برای یک بار هم که شده،به حسم گوش دادم و کاری را کردم که  فقط در همان لحظه می خواستم و اگر زمان می گذشت شاید باز مثل همیشه با معیار های عقلی و باید و نباید های ذهنم انجام نمی دادم.

  کاری کردم که شاید درست نمی دانستم اما میان این نادرستی و درستی، شک و تردید تصمیم گرفتم خیال خودم را راحت کنم .

فکر کردم برای اولین بار کاری را انجام دهم که هیچ وقت دوست نداشتم به این شکل انجام دهم، اگر چه  آنجوری که می خواستم اتفاق نیفتاد اما مرا از این تردید رها کرد .

بعد از آن به یک آرامش رسیدم ،آرامشی که مرا از همه درد هایی که داشتم تا مدتی رها کرد. آن لحظه  ناراحتی هایم از  یادم رفت و یه آدم دیگه ایی شدم .

 از اینکه کاری کردم که عقلم نمی پسندید  اما حسم میگفت انجام دهم ناراحت نیستم، اگرچه از  نظر حسی ام  آن جوری نبود که می خواستم. اما در گیر دار دعوای عقل و احساس من انجام دادن را بر انجام ندادن ترجیع دادم .

شاد نشدم اما شاید شادی انسانی دیگر به من  انرژی دهد ....... 

خودم را بیشتر شناختم و دانستم که باید بیشتر دوست بدارم.

نظرات 4 + ارسال نظر
پیرهمه یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:01 ب.ظ http://setigh.wordpress.com

مثل سرداری دلیر که تمام هماوردها را پیروز گشته و حال با دستانی بسته توسط پادشاهی جانبدار به جنگی نا برابر می رود،
وقتی که نیزه ها ی سربازانش را برای نبردهای آتی جمع میکند و اشک میریزد، دلم برای عقل میسوزد. دلم برایش می گیرد.
غروب آن نبرد دلگیر است....

سیما یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:25 ب.ظ http://www.zakhmiezman.wordpress.com

خدا به داد برسه... حالا بعدا معلوم میشه چیکار کردی .... اما میدونی گاهی وقتها باید به خودت بگی :
Just do it
و رهاش کنی. چون اگر انجامش ندی تمام عمر در حسرتش می سوزی با اینکه میدونی کار عقلانی و درستی نبوده . قشنگی کارهای احساسی همینه که تو رو از خودت رها میکنه و می بره به دنیایی که رنگ عقل و آمرانگی خرد رو نداره. آزاد میشی و مثل پروانه ها رقص بی پروایی می کنی. اما خدا کنه که بعدش این احساس قشنگ به غم ندامت آغشته نشه.

محمدحسین سه‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:30 ق.ظ http://physicsscu87.blogsky.com

خیلی وقتها آدم کارایی میکنه که اصلا باب دلش نیست.
بعضی وقتهای دیگه هم باید کاری بکنه که دست نداره ولی میگه عالیه!!

شوالیه سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:32 ب.ظ http://shovaliye65.blogfa.com

اگه من این مطلب رو نوشته بودم میدونستم چی کار کردم الانم یه حدسایی میزنم اما به من چه !!!

ادم بعضی وقتا باید برای دل خودش زندگی کنه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد