همه چی آرومه

پاییز خیلی قشنگی داره مونترال، انگار داری توی یه آلبوم عکس راه میری خیلی رویایی ی .  عاشق پاییزم . ولی امسال بر خلاف همیشه منتظر بهارم .....

 

 همه چی آرومه، اما جای همه آنهایی که دوستشان دارم خالیه. دلم برای خونمون تنگ شده .برای چایی های که با رطب می خوردیم .

 آبجی نگران نباش، دلتنگ نباش به من فکر کن که داره کم کم فارسی یادم میره از بس که کسی نبود که با هاش حرف بزنم فقط گاه به گاهی  به فرانسه... 

یادت شال تو افتادم ، همون که می گفتی کلی باهاش می حرفی... 

من هر روز یه کم با خودم حرف می زنم ..... 

هر وقت دلت گرفت همون ترانه ای رو گوش بده که من دوست داشتم و یاد اون روزی بیفت که  با علی چقدر خندیدیم. یا اون پیرزنی که تو حرم بهمون گیر داد، یا اون عکاسی که تو کوچه مهمانپذیر گیر داده بود یه عکس بگیریم و یا گم شدن بابا تو قطار وعصبانیت مامان . 

بلند بخند دیگه کسی بهت نمی گه برا چی می خندی. 

 

این ترا یاد آرش نمی ندازه

نظرات 4 + ارسال نظر
نیلو دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:17 ب.ظ

خیلی حال می ده که با خودت حرف بزنی خالی میشی یادته به من می گفتی دیونه شدی حالا تو هم مثل من شدی

احمدرضا سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ق.ظ

سلام لیلا جون امیدوارم که در تمام لحظات زندگی خوش و خرم باشی.انا شا الله در اولین فرست بیای خونه و همه کستو ببینی.میدونم غربت خیلی سخته ولی مقاوم باش.دوست دار شما

*** TAKO T A N H A *** چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ق.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااام لیلا
خوبی عزیزم؟چطوری
از وبت وحشتناک خوشم اومده
بازم بهت سر میزنم
چاکر تو وحید
یا علی

شوالیه یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 ق.ظ http://shovaliye65.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد